جوهر از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
- author سید احمد حسینی
- adviser رضا اکبریان محمد سعیدی مهر
- Number of pages: First 15 pages
- publication year 1390
abstract
چکیده: این رساله در پی آن است تا با مطالعه جوهر – که یک از مهمترین مسایل فلسفه مشایی است – در فلسفه های ارسطو و ابن سینا، جنبه های اساسی تفاوت مابعدالطبیعه های این دو فیلسوف را نشان دهد. ارسطو هم مانند افلاطون، موجود حقیقی را اوسیا می نامد؛ اما آنچه او از اوسیا در ذهن دارد با مثال افلاطونی متفاوت است. از نظر ارسطو، اوسیا، موجودی عینی، یک "این" و قابل اشاره است. جوهر واقعی در نظر ارسطو، موجودی است که در هویت خود مستقل است؛ یعنی چه در وجود و چه در تعریف به موجود دیگری وابسته نیست. هستی واقعی، واقعیت فردی انضمامی است که بالفعل موضوع واقع می شود و خود در هیچ موضوعی نخواهد بود. ارسطو، موجود بودن را همان فعلیت داشتن می داند و برای موجود بودن، اجتماع اجزای ماهیت را شرط لازم و کافی قلمداد می کند. اما از نظر ابن سینا، برای تحقق یک شیء، صرفاً اجتماع اجزای ماهیت آن کافی نیست بلکه اشیا در لایه ای عمیق تر از حقیقتشان که همانا لایه باطنی و وجودی آنهاست، به علت خود وابسته اند. این دقیقاً همان نوآوری فلسفی بود که فلاسفه مسلمان با طرح مساله تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت و عروض وجود بر ماهیت ارائه کردند. از نظر ایشان، وجود، واقعاً از ماهیت متمایز است و بر آن عارض می شود. در سنت تفکر فلسفی بعد از فارابی و ابن سینا، گفتمان وجود، جای گفتمان جوهر را می گیرد؛ چرا که در فلسفه ارسطو، موجود، به جوهر و عرض تقسیم می شود و نیز موجود به معنای اولی و نخستین، بر جوهر حمل می شود و به معنای ثانوی بر اعراض. اما در فلسفه ابن سینا، موجود به واجب و ممکن تقسیم می شود و تنها موجودات ممکن دارای دو جنبه واقعی ماهیت و وجودند و این ماهیت ممکنات است که اگر در موضوعی وجود داشته باشد، عرض است و اگر در موضوعی وجود نیابد، جوهر.
similar resources
متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل
بنا بر متافیزیک افلاطون، اعتقاد بر این است که برای هر یک از انواع موجود در عالم ماده، فردی نوری مجردعقلانی مستقل قائم به ذات در عالم مجردات موجود است که مدبر انواع مادی خود میباشد. در واقع، افلاطون با ارائهی این دیدگاه، به دنبال آن بود که بتواند باور به عنصر بقا و پایداری و به تبع آن، شناخت یقینی نسبت به اشیا را موجه نماید. دیدگاه مُثُل در تقابل با متافیزیک ارسطو و ابن سینا، غیرمبرهن و غیر...
full textبررسی مفهوم جوهر در فلسفه ارسطو و ابن سینا
چکیده جوهر و عرض را چه از مباحث منطقی بدانیم و چه از مباحث فلسفی؛ از موضوعاتی است که در آثار فلاسفه، از پیش سقراطیان تا کنون به صورت اجمال یا تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است. در میان فلاسفه؛ ارسطو- به عنوان یکی از طلایه داران فلسفه غرب (یونان در روم)- و ابن سینا- به عنوان یکی از طلایه داران فلسفه شرق (اسلام- مشأء) نیز به بحث جوهر و عرض پرداخته اند. هدف از تحقیق بیان نظریات- ارسطو و ابن سینا...
15 صفحه اولبررسی مفهوم جوهر در تفکر سه فیلسوف: ارسطو، ابن سینا، اسپینوزا
ارسطو و اسپینوزا، دو فیلسوف جریان ساز در تاریخ فلسف هاند و موضوع فلسف ه ی هردویشان جوهراست، با مقایسه ی ویژگی های جوهر از دیدگاه ایشان، ریشه ی بسیاری اختلافات در بخش سترگی ازفلسفه ی غرب به چنگ می آید. درخور توجه آنکه این دو فیلسوف در تعریف جوهر، همانندی هایی باهم دارند؛ اما درباره ی ویژگی ها و مصادیق آن بسیار از یکدیگر دور می شوند. بررسی آرای ارسطو دردو کتاب ارگانون و متافیزیک، و تبیین نگرش اسپ...
full textخدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندی...
زمان: ابن سینا،ارسطو، دو دیدگاه یا یکی؟
مبحث زمان از مباحثی است که از قدیم الایام و از فلاسفه ی یونان تا کنون همواره مورد توجه قرار داشته است. معلم اول، ارسطو به طور خاص درباره ی این مبحث در کتاب طبیعیات مطالبی را بیان نموده است. آراء و نظریات ارسطو در آثار شیخ الرئیس بوعلی سینا نیز بازتاب داشته، تا آنجا که سئوالات و مباحث بسیاری پیرامون این مطلب به چشم می خورد که آیا ابوعلی سینا به عنوان شارح ارسطو فقط آراء و نظریات استاد را بازتاب ...
full textعلیت از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
علیت یکی از اصول اساسی در نظام فکری ارسطو است که به موجب آن هرگونه تغییر، حرکت و شناخت امکان پذیر می شود. او اگرچه به طور مستقل به توضیح این اصل و احکام آن نمی پردارزد، اما در قالب علل اربعه که در تحقق شیء(صورت) در خارج دخیلند و یا اصول اولیه اشیاء، از این اصل استفاده می کند و علل را اموری می داند که مسوول هرگونه وضعیتی در شیء هستند، خواه این وضعیت مربوط به تحقق شیء در خارج باشد و یا مربوط به ش...
15 صفحه اولMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023